«یاشهید»

یا زندگی یا مرگ، امّا هر دو با تو...

«یاشهید»

یا زندگی یا مرگ، امّا هر دو با تو...

این نامت را خیلی دوست دارم:
«شهید...»
کاش صفت پیشین نامم بشود
کاش این نامت؛ قبل نامم جا خوش کند
یا شهید!
[کپی بلامانع]

آخرین نظرات
  • ۱ تیر ۹۴، ۱۴:۲۸ - فاطمه .ح
    :)
پیوندها

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

عرفه کربلا

یاشهید


حالا که من، از حرم دورم

درمونم صبره، آخه مجبورم

یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا

آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا

غم کربلا

منو میکُشه

دل من فقط

تو حرم خوشه...


از مرثیه خوانی سید مجید بنی فاطمه

پ.ن1: برای دانلود مداحی اینجا کلیک کنید.
پ.ن2: برای دریافت تصویر در اندازه اصلی (3800*3800) روی آن کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۳

shia muslims عرفه کربلا

یاشهید


حالا که من، از حرم دورم

درمونم صبره، آخه مجبورم

یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا

آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا

غم کربلا

منو میکُشه

دل من فقط

تو حرم خوشه...


از مرثیه خوانی سید محمد جوادی

پ.ن1: برای دانلود مداحی اینجا کلیک کنید.
پ.ن2: برای دریافت تصویر در اندازۀ اصلی (3744*3744) روی آن کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۱۸

باز صبوری بازم دوری

یاشهید


دلم رو بردی

غصمو خوردی

اشکمو درآوری کربلا نبردی

باز صبوری بازم دوری

داری منو میکشی اینجوری

گریه کردم با این اشکام

داری گناهامو میشوری

رحمی به حالم، کربلا!

شکسته بالم، کربلا!

شبای جمعه ت شد هر شب

خواب و خیالم، کربلا!

رویای دلم کربلا کربلا...


از مرثیه خوانی کربلایی جواد مقدم

پ.ن1: برای دانلود مداحی اینجا کلیک کنید.
پ.ن2: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۵

3

2

1

یاشهید


...نیروها برای نفس‌گیری و استراحت در آنجا نشستند و من قدم‌زنان آمدم سرستون گردان.
دیدم محسن (وزوایی) با بیسیم صحبت می‌کند.
انگار با حاج احمد (متوسلیان) صحبت می‌کرد و می‌گفت: راه را گم‌کرده‌ایم. بلدچی هیچ‌چیز نمیدونه...
حاج احمد می‌گفت: آن‌ها دست داده‌اند. تو چرا دست نداده‌ای؟
-ما سرگردونیم. چوپون‌ها... چوپون‌ها...
آن‌جا تازه فهمیدیم گم شده‌ایم.
همهمه شد بین بچّه‌ها.
همهٔ چشم‌ها به محسن بود.
نمی‌دانستم این گره کور را چطور باز می‌کند.
محسن یکدفعه بلند شد،
از ستون گردان فاصله گرفت و رفت تو دل دشت و تو تاریکی گم شد.
شبحش را دیدیم که در دل تاریکی قامت بست و نماز خواند.
...من نمی‌دانم؛
خدا میداند آن شب به محسن چه گذشت.
چند دقیقهٔ بعد، از سر نماز بلند شد و خیلی قرص و محکم آمد طرفمان و گفت: برادرا! بلند شید و به ستون حرکت کنید؛
یک جوری رفتار کرد که انگار پنجاه سال است آنجا را می‌شناسد...
نیم ساعت نشد که صدای آتش توپخانه از دور شنیده شد...


با کمی تغییر و تلخیص از کتاب کوچهٔ نقاشها ، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی ؛ انتشارات سورهٔ مهر


پ.ن۱: برای ادامه داشتن این مجموعه پُستها میتونید تصاویر و شعر یا متنهای مرتبط خودتون رو از هر طریق ممکن برای صفحۀ یاشهید ارسال کنید.

پ.ن2: برای دریافت تصاویر در اندازۀ اصلی روی آنها کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۹

Mashhad - iran - shia muslims - imamreza

یاشهید


عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و امّا نشود
شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشی
هر کسی دربه در خانهٔ لیلا نشود
دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم
سر بازار که او منتظر ما نشود
لذّت عشق به این حسّ بلاتکلیفی‌ست
لطف تو شاملم آیا بشود یا نشود...؟
من فقط روبه روی گنبد تو خم شده‌ام
کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود

هرقَدَر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

بین زوّار که باشم کرمت بیشتر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود
مرده را زنده کند خواب نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دم عیسا نشود
امن تر از حرمت نیست، همان بهتر که
کودک گمشده در صحن تو پیدا نشود
بهتر از این ؟ که کسی لحظهٔ پابوسی تو
نفس آخر خود را بکشد پا نشود
دردهایم به تو نزدیکتَرم کرده طبیب
حرفم این است که یک وقت مداوا نشود...
من دخیل دل خود را به تو طوری بستم
که به این راحتی آقا گرِهَش وا نشود
بارها حاجتی آورده‌ام و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو ، الّا نشود
امتحان کرده‌ام این را حرمت، دیدم که
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود
آخرش بی‌بروبرگرد مرا خواهی کشت
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود...

شعر از محمد رسولی


پ.ن: برای دریافت تصویر در اندازه اصلی (4200*4200) روی آن کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۴۹

shia muslims ya shahid mashad Mashhad - iran - shia muslims - imamreza

Qom - iran - shia muslims  حرم حضرت معصومه Qom - iran - shia muslims  حرم حضرت معصومه Qom - iran - shia muslims  حرم حضرت معصومه Mashhad - iran - shia muslims - imamreza

Mashhad - iran - shia muslims - imamreza  Mashhad – iran – shia muslims - imamreza Mashhad – iran – shia muslims - imamreza Qom - iran - shia muslims  حرم حضرت معصومه

یاشهید

با همین چشم‌های خود دیدم، زیر باران بی‌امان بانو!
درحرم قطره قطره می‌افتاد آسمان روی  آسمان بانو
صورتم قطره‌قطره حس‌کرده‌ست،چادرت خیس می‌شود امّا
به خدا گریه‌های من گاهی دست من نیست، مهربان بانو!
گم شده خاطرات کودکیَم، گریه گریه در ازدحام حرم
 باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان، بانو
باز هم مثل کودکی هر سو می‌دَوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژه‌ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو...
شاعری در قطار قم - مشهد چای می‌خوردو زیر لب می‌گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو
شعر از دست واژه‌ها خسته‌است، بغض راه گلوم را بسته‌است
بغض یعنی که حرف‌هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو
این غزل گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی
زنده ام با همین جهان‌بینی، ای جهان من! ای جهان بانو!
کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است
زادگاه من و مزار من است ،مرگ یک روز بی گمان ...

شعر از سید حمیدرضا برقعی


پ.ن: برای دریافت تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۲۱

رویای رنگین شبهای من - کربلا

یاشهید


قسم به آب چشمه ها ، به حقّ بارون خدا

که قطره های اشکمو

                             با عشق تو سرشتم

                             اسیر تو شده سرنوشتم

                             وقتی میگم حسین، تو بهشتم...

رویای رنگین شبهای من

ای عشق شیرین دنیای من

آقای من، ای آقای من...


بخشی از مرثیه خوانی حاج محمود کریمی، فاطمیۀ اول سال 1387 هجری شمسی


پ.ن1: برای دانلود مداحی اینجا کلیک کنید.
پ.ن2: برای دریافت تصویر در اندازه اصلی (2000*2000) روی آن کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۲