یاشهید
یاشهید
یاشهید
شب جمعه است، هوایت نکنم میمیرم
یادی از صحن و سرایت نکنم، میمیرم
ناله و شکوه حرام است بر عشّاق، ولی
از فراق تو شکایت نکنم، میمیرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم، میمیرم...
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
پ.ن2: برای دریافت تصویر اصلی هم میتوانید اینجا کلیک کنید.
یاشهید
ای نخلهای کوفه! امام شما چه شد؟
آن اشک و شور و گریه و حال و دعا چه شد؟
محراب کوفه! سرخی دامان تو ز چیست؟
سجادۀ علی! علی مرتضی چه شد؟
هم صحبت غریب تو ای چاه کوفه کو؟
فریادهای آن دل درد آشنا چه شد؟
ای صحنههای بدر و احد کو امیرتان؟
ای ذوالفقار، بازوی شیرخدا چه شد؟
ای کوچههای شهر مدینه خبر دهید
صاحب عزای حضرت خیرالنسا چه شد؟
ای کودک یتیم که خالی است سفرهات
آورد آنکه بهر تو هر شب غذا چه شد؟
ای بام کوفه بانگ اذان علی کجاست؟
آن صوت دلنشین و صدای رسا چه شد؟
پیر مریض! یار غریبی که نیمه شب
میریخت در دهان تو هر شب دوا چه شد؟
ای کوفه آن امیر غریبی که سالها
دیده است از رعیتش آزارها چه شد؟
«میثم» بخوان ز سوز جگر روضۀ علی
با ما بگو به آن شه ارض و سما چه شد؟
شعر از استاد غلامرضا سازگار
تصویر برگرفته از تلخندک : www.talkhandak.com
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
یاشهید
اگرچه سفره اش از نان و شیر رنگین بود
«علی به خاطر زخم دلش نمک برداشت»
حاج علی انسانی
تصویر برگرفته از سایت شیعه آرت
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
یاشهید
یاشهید
بابا شدن حيدر كرّار مبارک
مادر شدن مادر اطهار مبارک
آيينهٔ زهراست جمالش، وجناتش
اين مسئله بر احمد مختار مبارک
باباش مدام از لب او بوسه بگيرد
باباى حسن! بوسه ى افطار مبارک
امشب شب ميلاد تمام حسنیهاست
عشّاق حسن! آمدن يار مبارک
در باب كرم كار به دين تو ندارد
ميلاد حسن بر همه كفّار مبارک!
تكرار كنم، حيدر كرّار پدر شد
تكرار همين واژهٔ كرّار مبارک
در مستى خود بر همه تبريك بگويم
ميلاد حسن بر در و ديوار مبارک!
تقديم به او كلّ صيامى و صلاتى
ناز قدمش هر كه فرستد صلواتى
شعر از علیرضا رشادتی
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
یاشهید
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریهٔ زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
وقتی سکوتش این همه محشر بپا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست
در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست
کرب و بلا با آن همه داغ و مصیبت
هم پایه ی درد و بلای مجتبی نیست
طوری تمام هستیش وقف حسین شد
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست
او جای خود دارد در این دنیا مجال
رزم آوری بچه های مجتبی نیست
یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم
ما خاک پای خاک پای مجتبائیم
شعر از علی اکبر لطیفیان
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
یاشهید
سنگ نگين اگر بتراشم براي تو
بايد كه از جگر بتراشم براي تو
طوف سرت به شيوه ي حجاج جايزست
پس واجبست سر بتراشم براي تو
اكنون كه در ملائكه كس فُطرُست نشد
من حاضرم كه پر بتراشم براي تو
باشد كه من به سوي تو آزاد رو كنم
از چوب سرو، در بتراشم براي تو
از اصفهان ضريح برايت بياورم
يك گنبد از هنر بتراشم براي تو
صد فرش دستباف برايت بگسترم
گلهاي سرخ و تر بتراشم براي تو
بر مرقد تو لاله ي عباسي آورم
فانوسي از قمر بتراشم براي تو
از والدين ، خادم درگه بسازمت
قرباني از پسر بتراشم براي تو
چون محتشم كه شعر براي حسين گفت
من شعر بر حجر بتراشم براي تو...
شعر از محمد سهرابی
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید. همچنین برای دریافت تصویر والپیپر اینجا کلیک کنید.
یاشهید
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد
به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
شعر از محمّد سهرابی
یا شهید
دیشب گذری کردم ، از کوچه ی میخانه
دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه
ساقی بلاجویان ، شاداب و لب خندان
می داد به سرمستان ، پیمانه به پیمانه
من بودم و تنهایی ، در حلقه ی شیدایی
دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه
گفتا منشین خاموش ، در محفل ما رندان
برخیز غزل خوان شو ، مستانه ی مستانه
سرمست بخوان «یا هو» ، جای نگرانی نیست
مولاست که می بخشد عیدانه ی شاهانه
برخاستم و خواندم : یا محسن و یا مجمل
ما را بنواز امشب ، ای لطف کریمانه
هو هاتفی از یثرب می گفت : دم مغرب
افطار بفرمایید از سفره ی جانانه
فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید
کردند همه طاعت فرمان ملوکانه
چه سفره ی رنگینی گسترده به ایوان بود
بسم الله هنگام افطار «حسن جان» بود
ای خال و خط و چشمت تصنیف دل آرایی
نامت حسَن و حُسنت سرچشمه ی زیبایی
هم قامت تو موزون ، هم صورت تو محشر
پا تا سرت ای مولا مجموعه ی غوغایی
افلاک همی گردد گرد قد و بالایت
رخسارْ جهان افروز ، گیسو شب یلدایی
ای روزی هر روزم وابسته به دستانت
ای کاش که رزقم را همواره بیفزایی
اوّل قمر طاها ، اوّل پسر مولا
اوّل ثمر عشق صدیقه ی کبرایی
ای سفره ی گسترده ، وی رحمت بی پایان
ما را بنواز امشب ، ای رأفت زهرایی
کو حاتم طایی تا پیش تو زند زانو
سالار کریمانی ، تو حاتم طاهایی
ای حِلم خداوندی ، اسطوره ی صبری تو
فرمانده بی لشکر ، سردار شکیبایی
رویای شب و روزم ، خورشید دل افروزم
عمری ست که با عشقت می سازم و می سوزم
ای نام گران قدرت بسم الله قرآن ها
وی جنبش لب هایت آرامش طوفان ها
هر کس غزلی خواند ، در مِدحت تو جانا
می بندد و می سوزد ، دیوان غزل ها را
خورشیدی و چون خورشید سلطانیِ تو محرز
ای سیطره ات حاکم بر سلطه ی سلطان ها
ای میمنه ی هستی در میسره ی چشمت
وی هم چو علی فاتح در عرصه ی میدان ها
در چشم بلا خیزت خون همه خوابیده
ای کشته ی بالفطره از حُسن تو انسان ها
هم عرش تو را خواهد ، هم فرش تو را خواند
پایی بزن ای عرشی ، در گوشه ی ویران ها
لب وا کن و لبّیکی آهسته بگو آخر
مُردند به عشق تو این پاره گریبان ها
در پاسخ این پرسش : الملکُ لِمنْ اَلیوم؟
رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمان ها
فریاد زنم محشر از عمق دل مستم
از طایفه ی عشقم تا که حسنی هستم
امشب دل دیوانه بی تاب حسن گوید
با دست تهی چشمِ پر آب حسن گوید
عشق تو خیالاتی کرده است مرا آقا
هر شب دل آشفته در خواب حسن گوید
با رحمت و احسان چشمان پر از خیرت
این عاشق شیدا را دریاب حسن گوید
امشب همه ذرّات هستی حسنی هستند
خورشید ، زحل ، ناهید ، مهتاب حسن گوید
هم غلغله می افتد در جان همه عالم
وقتی لب عطشان ارباب حسن گوید
ذرّات به توصیف اوصاف تو مشغولند
سجّاده و تسبیح و محراب حسن گوید
ای محور بخشایش در ماه عنایت ها
ماه رمضان ربّ الارباب حسن گوید
ای احسن اسماءِ حسنای خداوندی
درحُسن تو می بینم غوغای خداوندی
مجتبی روشن روان
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
یا شهید
يا سابِغَ النِّعَمِ يا دافِعَ النِّقَمِ يا نُورَ الْمُسْتَوْحِشينَ فِى الظُّلَمِ يا عالِماً لا يُعَلَّمُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَيامينَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً.
اى فروريزنده نعمتها اى دوركننده بلاها،اى روشنیبخش وحشتزدگان در تاريكيها،اى داناى ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان كن تو را شايد،و درود و سلام فراوان خدا بر پيامبرش و بر امامان خجسته از خاندانش.
دعای کمیل از مفاتیح الجنان ، ترجمۀ شیخ حسین انصاریان
پ.ن1: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
پ.ن2: منبع نوشته ای که در عکس استفاده شده: http://www.asr-entezar.ir/archives/32098
یاشهید
الهی من بدم استغفرالله
گنه کار آمدم استغفرالله
نگفتم با دلم برگرد ای دل
چه کردم با خودم استغفرالله
ندارد نالهام تاثیر دیگر
زخود غافل شدم استغفرالله
به جز کوی تو ای ربّ کریمم
به هر در سر زدم استغفرالله
خجالت میکشم حتی زِ یادِ
گناه بی حدم استغفرالله
اگرچه من بدم عبد رضایم
اسیر مشهدم الحمدُالله
خدا را شکر آقای رئوفم
نکرد از خود ردم الحمدُالله
من آخر از گِل کرب و بلایم
شهید مرقدم الحمدُالله
مگر آن بی کفن دستم بگیرد
که من خیلی بدم استغفرالله
شب پنجم رمضان ۱۴۳۶ ، حاج منصور ارضي
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.
یا شهید
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ.
آغاز میکنم سخنم را به یاحسین
در می زنم به خانهٔ معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنهلبتر از همهٔ تشنهها، حسین!
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا، حسین...
شب اول رمضان ۱۴۳۵ ، حاج منصور ارضي
پ.ن: برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید.